خانه عناوین مطالب تماس با من

روزنوشت های من

روزنوشت های من

پیوندها

  • دکترعلیرضا شیری
  • محمدرضا شعبانعلی
  • علم فردا مطالب آموزشی کامیوتر
  • وب یاد
  • بیداری قهرمان درون
  • کیمیاگر مقالات خانم سخاوتی (کوچ حرفه ای) درخصوص کوچینگ

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • روزت مبارک
  • سال نو مبارک
  • آفتابه دارمسجد شاه
  • برزیل ،موفقیت وکودکی های ما.
  • فرار از مثلث شرم (2)
  • فرار از مثلث شرم (1)
  • هجوم سایه ها
  • [ بدون عنوان ]
  • تا آخر بخونین ببخشین یه خورده طولانیه
  • وحشت....

بایگانی

  • فروردین 1395 1
  • اسفند 1394 1
  • بهمن 1394 1
  • آبان 1394 3
  • شهریور 1394 1
  • تیر 1394 1
  • اردیبهشت 1394 1
  • فروردین 1394 3
  • دی 1393 1
  • آذر 1393 3
  • آبان 1393 2
  • مهر 1393 4
  • مرداد 1393 3
  • تیر 1393 3
  • خرداد 1393 6
  • اردیبهشت 1393 8
  • فروردین 1393 3
  • اسفند 1392 3
  • بهمن 1392 2
  • دی 1392 6
  • آذر 1392 8
  • مهر 1392 4
  • شهریور 1392 6
  • مرداد 1392 6

جستجو


آمار : 28880 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • روزت مبارک چهارشنبه 11 فروردین 1395 13:18
    .... . وقتی خدا زن را آفرید ...... وقتی خدا زن را آفرید به من گفت این زن است . وقتی با او روبرو شدی . مراقب باش ... شیخ حرف خدا را قطع کرد و گفت مراقب باش به او نگاه نکنی . سرت را به زیر افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها شیاطین می بارند . گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را...
  • سال نو مبارک چهارشنبه 26 اسفند 1394 11:41
  • آفتابه دارمسجد شاه چهارشنبه 28 بهمن 1394 20:05
    "یه بابایی بدجوری تنگش افتاده بود سراسیمه دنبال دستشویی بود تا خودشو آزاد کنه با عجله به سمت مسجد دوید و یه راست رفت سراغ دستشویی مسجد وسریع یکی ازآفتابه ها رو برداشت که به سرعت بره داخل که یهو آفتابه دار داد زد: "هووووووی.....عامو ......کجا.....برگرد....برگرد..." مرد بیچاره درحالیکه حسابی تو خودش...
  • برزیل ،موفقیت وکودکی های ما. دوشنبه 11 آبان 1394 11:49
    یکی از بازیهای محبوب کودکان هم نسل من کارت بازی بودکه آنروزها بین بچه ها به پاسوراسلامی هم شناخته میشد.کارتهایی با تم ماشین موتورسیکلت هواپیماو....و از همه پر اقبال تر فوتبال جام جهانی .و در همین کارت، تیم فوتبال برزیل که به لحاظ عددی نسبت به همه تیمها برتری داشت ازمحبوبیت بیشتری برخوردار بود.وقت بازی همینکه میفهمیدیم...
  • فرار از مثلث شرم (2) شنبه 9 آبان 1394 17:06
    راه گریز کسی که دربازیهای این مثلث گرفتار میشود در واقع با تغییر بین نقشها تصور و توهم بهبودی میکند حال آنکه اودرلحظه جابجایی بین نقشها فقط از رنج و درد نقش قبلی درآمده ودرنقش جدید هم بزودی با درد و رنج آن مواجه خواهد شد. بنابراین " شفای حقیقی نه تغییروضعیت بین نقشها که تحول درنقشها ست" از این منظر مثلث...
  • فرار از مثلث شرم (1) شنبه 9 آبان 1394 17:02
    اریک برن واضع نظریه بازیها است.او در این تئوری توضیح می دهد آنچه بعنوان رفتار نشان میدهیم و آنچه در مقابل دریافت میکنیم همه در قالب ناهوشیار وبصورت نوعی بازی روانی صورت میگیرد.وطبعاً هربازی با هدف دریافت لذت ویا به تعبیر روانشناسی "نوازش" می باشد. شاگرد برن ، استیون کارپمن در تکمیل این تئوری نظریه خود را...
  • هجوم سایه ها دوشنبه 30 شهریور 1394 03:58
    پرده آخر: ....خنکی هوای پس از باران و نسیم بلاتکلیفی که میان عطر بهاروپاییز سرگردان مانده ومنی که در این انتهای شب روی چمنهای خیس پارک گمشدگی هایم را می جویم.هوایی مطبوع که عاشقانه میخوانندش. هوای دونفره. من اما اکنون نه شوق عاشقانه دارم ونه شور همگامی دو نفره. هرچند نجوای قدمهایی روی چمنهای خیس و نمناک حکایت از...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 20 تیر 1394 19:49
  • تا آخر بخونین ببخشین یه خورده طولانیه جمعه 11 اردیبهشت 1394 12:31
    داشتم از روی یه پل رد میشدم و زیر پل هم رودخونه عمیق و پرآبی بود.گوشه پل دیدم جمعیت جمع شدن و هرازگاهی سوت و هورا میکشن کنجکاو شدم رفتم جلو دیدم یه دختر جوون و خوش چهره لبه پل وایساده میخواد خودشو بندازه پایین. و هروقت هم که میگه میخوام خودمو پرت کنم پایین جمعیت جیغ و دست و هورا انگار نه انگار که جون یه انسان وسطه....
  • وحشت.... یکشنبه 30 فروردین 1394 11:22
    (این داستان واقعی است برای 14- هم ممنوع هست) .....امروز صبح بسیار کسل بودم حال بیرون اومدن ازرختخواب رو نداشتم سر و صدای بچه ها و خانومم که داشتن واسه رفتن مدرسه آماده میشدن نمیذاشت بخوابم با بی حالی بلند شدم با هاشون صبحانه خوردم باید میرفتم دنبال کارام مخصوصا که امروز آخرین فرصت انجام بخشی از کارا بود اما بی حالی و...
  • گاهی دلم برای خودم تنگ میشود.... یکشنبه 2 فروردین 1394 12:50
  • سال نو مبارک یکشنبه 2 فروردین 1394 12:26
  • پرهام دوشنبه 1 دی 1393 14:20
    پرهام -تابستان 84
  • مارها و عقابها شنبه 15 آذر 1393 08:57
    "....عقابی که همیشه روی مارها خیره و متمرکز شود ممکن است پریدن را فراموش کرده به خزنده تبدیل شود..." "مهندس شعبانعلی"
  • تولدت مبارک پنج‌شنبه 6 آذر 1393 23:30
    پارسای نازنیم . یازده سال از روزی که با حضورت خونمونو غرق شادی کردی گذشت ....تولدت مبارک.
  • گل به خودی چهارشنبه 5 آذر 1393 08:02
    درمسابقات بسکتبال مدارس ابتدایی شماره چهار تیم نارنجی_(حریف تیم پارسا) چند لحظه بعداز ورود به زمین اولین توپی که بدستش رسید رو با سرعت تموم به سمت دروازه خودشون برد و تو سبد انداخت .و همون موقع که میخواست شادی خودشو نشون بده از طرف هم تیمیاش با چک ولگد استقبال شد.
  • ......... چهارشنبه 14 آبان 1393 13:41
    برای هر کسی، لحظاتی در زندگی وجود دارد که معتقد است دنیا قبل از آن لحظه و بعد از آن لحظه برایش تفاوت جدی داشته است.
  • ...... دامی نهاده ای و گرفتار میکنی سه‌شنبه 6 آبان 1393 10:13
  • ......... دوشنبه 28 مهر 1393 22:51
  • .... شنبه 19 مهر 1393 01:05
    .....حتی وقتی آدمهای زیادی دورو برت هستند،ممکن است دلت برای کسی تنگ شود،درآنصورت همه آن آدمها زیادی اند،مزاحمند وبطرز ناخوشایندی آزاردهنده.... . اما هیچ تقصیری متوجه آنها نیست. ...
  • معراجی ها.... چهارشنبه 16 مهر 1393 10:40
    ....تا امروز معتقد بودم هیچ کدام از شخصیتهای سریال خوش آب و رنگ معراجی ها ما به ازای بیرونی نداره (غیر از آن دو سارق موتور سوار قمه بدست که پول خسرو رو دزدیدن).اما امروز این باور شکست یا حد اقل در یک فقره درمورد حلول روح "فرید چاردانگه" در شخص شخیص مخاطب دچار تشکیک شدم.قضیه از این قرار بود که فی المجلس بحث...
  • چالش چهارشنبه 2 مهر 1393 10:11
    عجب حکایتیه این دعوت به چالش ها.حالا بی خیال نوعش آب یخ باشه یا کتاب .نشستی تو عالم خودت یهویی میبینی یکی صدا میزنه آی فلانی من تورو به دوئل ببخشید به چالش دعوت میکنم .عینهو فیلمای کابویی یارو تو بار نشسته لیوان آب معدنی دماوندم دستشه رفته تو لاک خودش ...نه داره به مهمترین مسایل روز دنیا از غزه و داعش گرفته تا توافقات...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 27 مرداد 1393 17:25
    ...زندگی نزیسته ای که بصورت آگاه در نیامده ، مسبب اصلی تقلا کردن و دردناک بودن لحظه مرگ است....
  • آنگاه که......و نگفتند انشاالله. چهارشنبه 15 مرداد 1393 01:20
    اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین ولا یستثنون .....فقط یه لحظه بود به اندازه کسری از ثانیه که این فکر از ذهنم عبورکنه"....فوق فوقش ماشینو میفروشم پولشو جور میکنم..." و ساعتی بعد تو یه جاده خلوت با یه سرعت فوق العاده پایین ماشین کوبیده شد تو تیر برق....
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 6 مرداد 1393 19:50
  • فروپاشی... جمعه 20 تیر 1393 12:57
    در روزگار نوجوانی اون روزایی که نه اینترنت بود و نه بازیهای کامپیوتری ونه موبایل واز اینجور دم و تشکیلات به شدت عاشق کتاب خوندن بودم .ویکی از پراثرترین داستانهایی که خوندم رمان چارلز دیکنز بود"آرزوهای بزرگ". وتاثیرگذارترین بخش داستان لحظه ای بود که پیپ (قهرمان داستان) بعد از بیست سال میفهمه اونی که تابحال...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 16 تیر 1393 00:43
  • جایی برای پیرمردها نیست!..../هست...؟!!!!! شنبه 7 تیر 1393 02:11
    ....بخت یاری کرد تادرنخستین روزهای تابستان میهمان کارگاهی باشم به استادی جناب آقای سهیل رضایی درخصوص چالشهای میانسالی ویژه سنین 35 به بالا...این دومین همایش با قید شرط سنی بود که تا این برهه از زندگیم شرکت داشته ام.اولی مربوط میشد به دهه هفتاد وقتی آقای خاتمی رییس جمهور وقت طرح گفتگوی جوان را راه اندازی کرد و من به...
  • شریعتی. شنبه 31 خرداد 1393 16:49
    امروز، برخورد ما با شریعتی،‌ بسیار آرام و بی‌صدا، درس بزرگی برای فرزندان ما خواهد بود. آنها از نگاه و نقدها و تمسخرهای ما، از پیام و پیامکهای ما، می‌آموزند که کدام راه مطمئن تر است. اینکه در برج عاج خود بنشینند و زندگی کنند، یا اینکه بکوشند همراه مردم و در کنار مردم، راه بهتری برای زندگی کردن بیایند یا بسازند. پیام...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 28 خرداد 1393 01:22
    .....میجنگی و میجنگی وباز میجنگی...آنقدر میکشی و از کشته ها پشته می سازی که دیگر از نفس می افتی،خسته میشوی ،خسته از کشتن های بی پایان، دیگر می بری،...زانو میزنی و می نشینی و .... اجازه می دهی تا او تورا بکشد...
  • 80
  • صفحه 1
  • 2
  • 3